ظهر عاشورای 86 بود،دور و ور حرم امام علی(ع)،نجف اشرف چندتا چادر سفید مثل چادرهای هلال احمر ما زده بودند برای مداوای مجروحین امام حسین(ع) !!!!!!!! تعجب نکنید روز عاشورا توکربلا و نجف یارای امام حسین(ع) با قمه زنی میافتند بجون سرهای تاس خودشون،از بچه 3 ساله گرفته تا پیرمرد 120 ساله تند تند قمه دستشون هست هی میزنند به سرشون،هر کی هم بیشتر سرش خون بیاید عضو قویترین مردان جهان ثبت نامش میکنند!این مجروحین به چادرهای سفید جهت مداوا به پرستارها و دکترهای متخصص هدایت میشوند،اونروز من نفس گیر هم بخاطر آلودگی هوا و گردوغبار زیاد(راستش بخاطر ترس و خون دیدن زیاد!!!) هدایت شدم به چادر سفید بهداشتی!!! نزدیک حرم،دکتر اول تعجب کرد آخه سرم خونی نبود البته از حال رفته بودم، ولی توهمون حال رفیقم به دکتر گفت ،این کیمیایی هست!( نه بابا آهن رو به طلا نمیتونه عمرا تبدیل بکنه!!!) به زبان فارسی شیرین خودمون شیمیایی! اولش بهم کپسول زدند وای ی کپسول هوای بخار با انرژی برق، در عرض یکربع حالم جا اومد(ایکاش مسئولین بنیادشهید و ایثارگران ما یدونه ماکت از اون کپسول هارو به ما میدادند!!!) رفیقم عباس میگفت بعد زدن کپسول دکتر ناپدید شد!!! بعد مداوا سری به آقای دکتر زدیم،پرسیدیم چرا به این بیمار زخم شیرین دست نمیزدی و مداواش نمیکردی؟ پاسخش این بود: ما دکترا هنوز هنوز میترسیم با مصدومین شیمیایی جنگ ایران و عراق حرف بزنیم حتی با اینکه صدام اعدام شده ولی بعثی ها مخبرینی دارند که خبر میرسونند فلان دکتر داره طریقه درست کردن و دستکاری مواد شیمیایی اون موقع زمان جنگ رو به مصدومین میگه،ممکن برا پرونده صدام ضرر داشته باشه!!!!! صدام کارخانه ای ساخته بود نزدیک مرز که مواد شیمیایی انتقال یافته از آلمان را توفرمولش دستکاری میکرد تا بیشترین عوارض بد شیمیایی را رو جسم و روح سربازای ایرانی بزاره! عزت زیاد. ببین که بال شکسته ام،منتظرت نشسته ام،از بس که بی نفس شدم،انگار مدتها خسته ام
Design By : Pichak |